دیر شده بود! ساعت 7 با همسرم در یک رستوران قرار داشتم و حالا ساعت هفت و نیم بود و من هنوز حرکت نکرده بودم. بهانه? خوبی داشتم! باید میگفتم که یک جلسه پیش آمد و من مجبور شدم در آن شرکت کنم و البته بعد از آن بدون اتلاف وقت روانه شدهام.
وقتی رسیدم معذرت خواستم و گفتم نمیخواستم دیر شود. او جواب داد: البته که تو هیچ وقت نمیخواهی دیر شود، واقعاً عصبانی بود. دوباره گفتم متأسفم ولی چاره ای نداشتم و درباره? جلسه برایش حرف زدم. اما توضیحاتم نه تنها او را آرام نکرد بلکه وضعیت را بدتر کرد؛ و کم کم خودم هم عصبانی شدم.
شام خوبی نبود.
چند هفته بعد وقتی در حال توضیح شرایط برای یکی از دوستانم بودم که البته مشاور خانواده است، خندید و گفت: یک اشتباه قدیمی مرتکب شده ای!
با تعجب گفتم: من؟ من اشتباه کردهام؟ درحالیکه لحنم نزدیک به مسخره بود!
بله! و الآن هم داری دوباره مرتکب همان اشتباه میشوی. شیوه? نگرشت را تغییر نمیدهی. «من نمیخواستم دیر شود!» یعنی چه! مسئله این است که تو دیر کرده ای! نکته این جاست که چطور دیر کردنت موجب رنجش خاطر همسرت شده است؟
به عبارت دیگر من روی قصد و نیتم پافشاری میکردم و همسرم به نتیجه? حرکت من نگاه میکرد. از دو موضع متفاوت به قضیه نگاه میکردیم و در پایان هر دو ناراحت و عصبانی و دچار سوء تفاهم شده بودیم.
وقتی بیشتر فکر کردم فهمیدم همین مسئله یعنی تعارض بین «نیت» و «نتیجه» سر منشأ بسیاری از ناسازگاریهای درونی ماست.
همین طور که دیدیم افکار و اعمال ما مهم نیستند. شخص مقابل افکار ما را نمیداند و در جریان اعمال ما هم نیست. او نتیجه کار ما را میبیند.
نمونه دیگری برایتان ذکر میکنم:
ایمیلی برای همکارتان میفرستید و میگویید بهتر بود در جلسه بیشتر اظهار نظر میکرد و او در پاسخ میگوید البته اگر تو کمی دهانت را میبستی من هم مجال صحبت مییافتم. پاسخ او آزارتان میدهد و در ایمیلی دیگر سعی میکنید برای او روشن کنید که قصد رنجاندنش را نداشتهاید و فقط میخواستهاید کمکش کنید؛ و البته ممکن است به خاطر برداشت اشتباهش از او انتقاد نیز بکنید.
ولی این کار کمکی به حل ماجرا نمیکند او عین جملهتان را برایتان تکرار خواهد کرد؛ و شما در پاسخ خواهید گفت ولی منظوری نداشتم!
چگونه باید از این مخمصه خلاص شوید؟
بسیار ساده است! وقتی کاری میکنید که باعث عصبانیت دیگران میشود مهم نیست حق با کیست همیشه طوری مکالمه را شروع کنید که نشان دهد میدانید که عمل شما تا چه حد و چگونه موجب آزار طرف مقابل شده است. بعدها برای توضیح قصد و نیتتان فرصت دارید. بعدها! خیلی دیرتر و شاید هیچ وقت!
چون به هر حال قصدتان اصلاً مهم نیست.
اگر معتقد نباشی حق با اوست چه!؟ مهم نیست. چون ما به دنبال توافق نیستیم بلکه در پی رسیدن به تفاهمیم.
باید به همسرم چه میگفتم؟ میفهمم که چقدر عصبانی شده ای! 30 دقیقه این جا معطل شده ای و این بسیار خسته کننده است؛ و البته این دفعه? اول نیست. میدانم فکر میکنی من میخواهم دیر آمدنم را با مسئله? شرکت در جلسه توجیه کنم اما باور کن از این که این قدر تنها مانده ای متأسفم.
در یک رابطه باید وجود دیگری را محترم بشماری تا بتوانی رابطهات را سرپا نگه داری. وقتی با اعمالت دیگری را نفی میکنی چه انگیزه ای برای ادامه? این رابطه باقی خواهد ماند!؟
در مثال مربوط به ایمیل اگر به جای آن حرفها میگفتید: میفهمم که انتقادم تا چه اندازه عصبانیت کرده! و همه? تلاشهایت را برای برگزاری هر چه بهتر جلسه نادیده گرفتم!
گفتن این حرفها البته ساده است اما به هیچ وجه آسان نیست!
سختترین مرحله مقاومت احساسیمان است. گاهی آنقدر به چالشهای خودمان میچسبیم که درک شرایط و چالشهای دیگران برایمان سخت میشود به خصوص اگر زمینه? مشکلات دیگری اعمال ما باشد و علت مشکلات ما دیگران! و به خصوص اگر با عصبانیتشان موجبات رنجش ما را فراهم کنند. وقتی احساس کنیم دچار سوء تفاهم شدهاند. در این زمان وقتی با آنها همدردی میکنیم و انتقاداتشان را میپذیریم احساس میکنیم خودمان را گول میزنیم و در حال خیانت به خود هستیم.
نه! این طور نیست فقط داریم با او همدردی میکنیم!
یک حقه برای آسان کردن کار! وقتی از دستت عصبانی میشود فرض کن از دست شخص دیگری رنجیده! و حالا همان رفتارها را انجام بده یعنی به حرفهایش گوش کن و تأکید کن که میدانی چقدر عصبانی است.
یعنی قصد و نیتت را نگویی!؟ طبق تجربه? خودم فهمیدم که وقتی نشان دهی که شرایط را پذیرفته ای و میفهمی نتیجه? کارت چه بوده است دیگر نیازی به توجیه قصدی که داشته ای نیست.
دلیل توضیح قصدمان از کاری که انجام دادهایم آن است که رابطه مان را سالم و درست نگه داریم اما وقتی با طرف همدردی کنیم و نشان دهیم که او را میفهمیم دیگر نیازی به این کار نیست و هیچ کدام از ما به رابطه لطمه ای نخواهیم زد.
آیا هنوز فکر میکنی باید توضیح بدهی؟ هنوز فرصت هست، در این زمان طرف مقابلت تو را میبیند، میشنود و میفهمد.
اگر موفق شویم این کارها را درست انجام دهیم علاوه بر آن که رابطه مان را حفظ کردهایم رفتارهایمان را نیز بهبود بخشیدهایم.
پس از آن که با همسرم در این باره صحبت کردم و پس از آن که به او اطمینان دادم شرایط را فهمیدهام و به نتیجه? کاری که کردهام رسیدهام از آن به بعد دیگر سعی کردم به موقع در قرارهایم حاضر شوم.