تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین رویدادهای منفی را موقتی میدانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دایمی میدانند، زیرا آنها را به علل دایمی و همیشگی نسبت میدهند.
هر گاه رویدادی رخ میدهد، مردم سعی میکنند آن را تفسیر و تبیین کنند؛ یعنی به علل و عوامل آن پی ببرند. از نظر روانشناسی، این علل سه بعد کلی دارند: منبع، پایداری و کنترلپذیری. علل از نظر منبع، یا درونی هستند یا بیرونی. از نظر پایداری نیز افراد رویدادها را یا به علل پایدار نسبت میدهند یا به علل ناپایدار. کنترلپذیری و کنترلناپذیری نیز به توان فرد در مهار و عدم مهار آن رویداد اشاره دارد.( جان مارشال ریو، انگیزش و هیجان، 1381، ص 221)
افراد در نسبت دادن پیامدها به علل، رویکردهای گوناگون دارند. دو نمونه از سبکهای معروف، سبک «تبیین خوشبینانه» و سبک «تبیین بدبینانه» است. افراد با سبک تبیین خوشبینانه تمایل دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای بیرونی، ناپایدار، و کنترلپذیر توجیه کنند. اما افراد دارای سبک تبیین بدبینانه گرایش دارند رویدادهای ناگوار را با انتسابهای درونی، پایدار، و کنترلناپذیر تبیین کنند.( همان، ص 224)
در این بحث میخواهیم ببینیم با توجه به آموزههای اسلام چه نوع سبک تبیین را باید در پیش بگیریم. دین اسلام اتخاذ چه نوع انتسابهایی را به ما سفارش کرده است؛ آیا رویدادها را به علل موقتی نسبت دهیم یا به علل پایدار؟ آیا مسائل شخصی و درونی در وقوع رویدادها را پررنگ کنیم یا اطرافیان و دیگران را؟ و سرانجام اینکه علل رویدادها تا چه حد در اختیار و کنترل افراد است و میزان کنترلپذیری رویدادها در چه حد است و انسان تا چه حد مسئول اعمال و رفتار خویش است؟ با توجه به آموزههای دینی، سه نوع تفسیر در مورد رویدادها میتوان ارائه داد:
1. آزمایش و درس دانستن سختیها: رویدادهای معمول و مطابق انتظار، معمولاً ما را برنمیانگیزد تا علل و عوامل آن را ارزیابی کنیم، اما اگر رویدادی برخلاف انتظار رخ دهد، یا رویداد فوقالعاده منفی و یا خیلی مهم باشد، ما در جستوجوی علل آن برمیآییم .(همان، ص 220)
بنابراین، تفسیر و انتساب در مورد رویدادهای منفی و سختیها بیشتر معنا پیدا میکند. افراد بدبین سختیها و مشکلات را موانعی در راه موفقیت خود تلقّی نموده و دلیل وقوع آنها را شکست خوردن خود ارزیابی میکنند. ولی افراد خوشبین و موفق مشکلات را نردبانی برای صعود و یا مانعی در نظر میگیرند که برای پیشرفت باید از روی آن پرید. امتحان دانستن سختیها و مشکلات نیز به همین معناست که فرد برای قبول شدن، ترقی و رشد باید این امتحان و موانع را پشت سر بگذارد.
یکی از ابعاد مسئله انتساب، بعد درونی ـ بیرونی است. برخی افراد، بیشتر رویدادها را به خود و بعضی دیگر بیشتر رویدادها را به دیگران نسبت میدهند. افراد بدبین معمولاً رویدادهای منفی را به خود و رویدادهای مثبت را به دیگران و موقعیتها نسبت میدهند.
در نهجالبلاغه مکرر به این تفسیر شناختی اشاره شده که مشکلات را به عنوان امتحان و آزمون و وسیله رشد خود بدانیم: «قَدِ اخْتَبَرَهُمُ اللَّهُ بِالْمَخْمَصَةِ وَ ابْتَلَاهُمْ بِالْمَجْهَدَةِ وَ امْتَحَنَهُمْ بِالْمَخَاوِفِ وَ مَخَضَهُمْ بِالْمَکَارِهِ فَلَا تَعْتَبِرُوا الرِّضَی وَ السُّخْطَ بِالْمَالِ وَ الْوَلَد»؛ خداوند آنها (انبیا و اولیا) را با گرسنگی آزمایش نمود و به مشقت و ناراحتی مبتلا ساخت، با امور خوفناک امتحان کرد، و با سختیها و مشکلات خالص گردانید و از بوته آزمایش بیرون آمدند.( نهجالبلاغه، خ 192)
2. موقت بودن رویدادهای مثبت و منفی: تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین رویدادهای منفی را موقتی میدانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دایمی میدانند، زیرا آنها را به علل دایمی و همیشگی نسبت میدهند. (مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 72)
در آموزههای دینی «زمان» از مسائل اساسی است. از دیدگاه نهجالبلاغه هر چیزی زمان و مدت خاصی دارد: «فَإِنَّ لِکُلِّ شَیءٍ مُدَّةً وَ أَجَلاً»؛
هر چیزی مدت و زمان خاص دارد. رویدادهای منفی، شکستها و مصیبتها نیز مانند هر چیز دیگر موقتی قلمداد میشوند. (نهجالبلاغه، خ 190)
بنابراین، خوشبینی واقعی یا واقعبینی همراه با خوشبینی از دید اسلام آن است که همواره سختیها را موقتی بدانیم تا از بدبینی ناکامساز جلوگیری شود: «لَا تَجْزَعُوا مِنْ ضَرَّائِهَا وَ بُ?ْسِهَا فَإِنَّ ...ضَرَّاءَهَا وَ بُ?ْسَهَا إِلَی نَفَادٍ (فناء) وَ کُلُّ مُدَّةٍ فِیهَا إِلَی انْتِهَاءٍ وَ کُلُّ حَی فِیهَا إِلَی فَنَاء» ؛ و از رنج و سختیهای آن جزع و زاری نکنید، رنج و سختی آن تمام میشود، و هر خوب و بد در دنیا پایان مییابد و هر موجود زندهای به سوی فنا پیش میرود. (همان، خ 99)
از نظر نهجالبلاغه، اگر بخواهیم دچار خوشخیالی و توهّم نشویم و به کفران و سرکشی نرسیم موظفیم رویدادهای مثبت، نعمتها، تواناییها و امکانات را نیز موقتی بدانیم: «وَ لَا تَعْجَبُوا بِزِینَتِهَا وَ نَعِیمِهَا ... فَإِنَّ عِزَّهَا وَ فَخْرَهَا إِلَی انْقِطَاعٍ وَ إِنَّ زِینَتَهَا وَ نَعِیمَهَا إِلَی زَوَالٍ»؛ از زینتها و نعمتهای دنیا شگفتزده نشوید؛ زیرا عزت و افتخارات آن به زودی پایان میگیرد، و زیور و نعمتهایش زایل میگردد.( همان)
با توجه به این فرازهای نهجالبلاغه، خوشبینی واقعی آن نیست که رویدادهای مثبت را دایمی و رویدادهای منفی را موقتی بدانیم (آنگونه که سلیگمن میگوید)، بلکه هر دو نوع رویداد را باید موقتی بدانیم تا از بدبینی و خوشخیالی ـ هر دو ـ رهایی یابیم.
تحقیقات نشان میدهد که افراد خوشبین رویدادهای منفی را موقتی میدانند؛ اما افراد بدبین رویدادهای مثبت را گذرا و رویدادهای منفی را دایمی میدانند، زیرا آنها را به علل دایمی و همیشگی نسبت میدهند
3. انتساب کارها به خدا، خود و دیگران: یکی از ابعاد مسئله انتساب، بعد درونی ـ بیرونی است. برخی افراد، بیشتر رویدادها را به خود و بعضی دیگر بیشتر رویدادها را به دیگران نسبت میدهند. افراد بدبین معمولاً رویدادهای منفی را به خود و رویدادهای مثبت را به دیگران و موقعیتها نسبت میدهند. افراد خوشبین درست بعکس عمل میکنند؛ رویدادهای منفی را به دیگران نسبت داده و هنگام شکستها دیگران را مقصر میدانند، ولی رویدادهای مثبت و موفقیتها را به خود نسبت داده و توانایی و تلاش خود را عامل آن میدانند.( مارتین سلیگمن و همکاران، کودک خوشبین، ص 78)
از نظر آموزههای اسلامی، هیچیک از این دو انتساب تأیید نمیشود. اینکه به طور همیشگی شکستها را به خود و موفقیتها را به دیگران نسبت دهیم غیرواقعبینانه بوده و بدبینی کاذب ایجاد میکند. همچنین اگر همواره موفقیتها را به خود و شکستها را به دیگران نسبت دهیم، باز هم از بار مسئولیت شانه خالی کردهایم. بلکه دیدگاه واقعبینانه و در عین حال، مثبت آن است که هنگام موفقیتها نقش تلاش خود، همکاری دیگران و کمک خداوند را در نظر بگیریم و هنگام شکستها نیز عدم تلاش و ناتوانی و عدم همکاری دیگران را مدنظر داشته باشیم.
بنابراین، نظریه سلیگمن مبنی بر اینکه به طور معمول برای حفظ عزت نفس خود، هنگام شکست دیگران را مقصر بدانیم و هنگام موفقیت خود را همه کاره بدانیم، با آموزههای اسلامی سازگاری ندارد. در نهجالبلاغه از هر دو نوع انتساب استفاده شده است: «نَصَرَکَ اللَّهُ بِهِ عَلَی أَعْدَائِک.» (نهجالبلاغه، خ 12)
در اینجا، موفقیت به خداوند منتسب شده است. انتساب کارها به خداوند از بدبینی جلوگیری نموده، فرد را از درماندگی دور نگه میدارد.